سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 36847
تعداد بازدید امروز: 5
تعداد بازدید دیروز: 3
  • درباره من


  • مرکز مطالعاتی _ پژوهشی آثار شهید مطهری اردکان
    مرکز
  • لوگوی من


  • مشاهده اوقات شرعی


  • وضعیت من در یاهو


  • یــــاهـو
  • اشتراک در وبلاگ


  •  
    مرکز مطالعاتی _ پژوهشی آثار شهید مطهری اردکان
    مردمان را روزگارى رسد بس دشوار ، توانگر در آنروز آنچه را در دست دارد سخت نگاهدارد و او را چنین نفرموده‏اند . خداى سبحان فرماید « بخشش میان خود را فراموش مکنید . » بدان در آن روزگار بلند مقدار شوند و نیکوان خوار ، و خرید و فروخت کنند با درماندگان به ناچار و رسول خدا فرموده است با درماندگان معاملت مکنید از روى اضطرار . [نهج البلاغه]
  • پیامبر و روز نحس نویسنده: مرکز جمعه 85/8/12 ساعت 4:59 ع
  • آیا پیغمبر در کارهای خودش از نحس و سعد
    ایام استفاده می‏کرد ؟ این خودش مسئله‏ای است . ما برویم سیره پیغمبر را
    از اول تا آخر ببینیم ، تمام کتبی را که شیعه و سنی در تاریخ پیغمبر
    نوشته‏اند مطالعه بکنیم ببینیم آیا پیغمبر اکرم در روش و متود خودش یکی‏
    از چیزهایی که از آن استفاده می‏کرد مسئله سعد و نحس ایام بود یا نه ؟
    مثلا آیا می‏گفت امروز دوشنبه است برای مسافرت خوب نیست . یا امروز
    سیزده عید نوروز است هر کس بیرون نرود گردنش می‏شکند آن هم از سیزده‏
    جانه از یک جا ؟ ! آیا چنین حرفهایی هست ؟ در سیره علی علیه السلام چطور
    ؟ در سیره ائمه علیهم السلام چطور ؟ ما هرگز نمی‏بینیم که

    پیغمبر یا ائمه اطهار خودشان در عمل از این حرفها یک ذره استفاده کرده‏
    باشند ، بلکه عکسش را می‏بینیم . در نهج البلاغه هست که وقتی که علی ( ع‏)
    ) تصمیم گرفت برود به جنگ خوارج ، اشعث قیس که آن وقت جزو اصحاب‏
    بود با عجله و شتابان آمد : یا امیرالمؤمنین ! خواهش می‏کنم صبر کنید ،
    حرکت نکنید ، برای اینکه یکی از خویشاوندان من که منجم است یک حرفی‏
    دارد و می‏خواهد به عرض شما برساند . فرمود : بگو بیاید . آمد . گفت :
    یا امیرالمؤمنین ! من منجم و متخصص شناختن سعد و نحس ایام . من در
    حسابهای خودم به اینجا رسیده‏ام که اگر شما الان حرکت کنید بروید به جنگ‏
    قطعا شکست می‏خورید و شما و اکثریت اصحاب شما کشته خواهند شد . فرمود :
    هر کس که تو را تصدیق بکند پیغمبر را تکذیب کرده ، این مزخرفات چیست‏
    که می‏گویی ؟ ! اصحاب من ! سیروا علی اسم الله بگویید به نام خدا ، به‏
    خدا اعتماد و توکل کنید و حرکت کنید بروید . علی رغم نظر این شخص ،
    همین الان حرکت کنیم برویم . و می‏دانیم که در هیچ جنگی علی ( ع ) به‏
    اندازه این جنگ فاتح نشد .

    علی رغم این روایات،روایات دیگر داریم که در تفسیر المیزان در ذیل یکی از آیات سوره فصلت:
    « فی ایام نحسات » ذکر شده است . از مجموع روایاتی که از اهل‏
    بیت اطهار رسیده است این مطلب استنباط می‏شود که این امور یا اساسا اثر
    ندارد و یا اگر هم اثر دارد توکل به خدا و توکل به پیغمبر و اهل بیت‏
    پیغمبر اثر اینها را از بین می‏برد . بنابراین یک مسلمان ، شیعه واقعی ،
    در عمل به این امور اعتنا نمی‏کند ، اگر می‏خواهد برود مسافرت ، صدقه بدهد
    ، به خدا توکل کند ، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچیک از این امور
    اعتنا نکند . از همه بالاتر این است که شما ببینید در تاریخ پیغمبر و
    ائمه اطهار آیا یک دفعه هم اتفاق افتاده که خود آنها به این مسائل عمل‏
    بکنند؟!     سیری در سیره نبوی ص 81 _ 83


  • نظرات دیگران ( )
  • نقش ترس در تربیت نویسنده: مرکز سه شنبه 85/8/9 ساعت 2:8 ع
  •  

     

    در مسأله عامل ترس و ارعاب ، چه در
    تربیت فردی کودک و چه در تربیت اجتماعی بزرگسال ، یک بحث این است‏
    که آیا ترس و ارعاب عامل تربیت - به مفهوم پرورش و رشد دادن - است ؟
    و آیا ترس می‏تواند عامل رشد دهنده روح انسان باشد ؟ نه ، نقش ترس این‏
    نیست که عامل رشد دهنده باشد . ولی یک بحث دیگر این است که آیا عامل‏
    ترس جزء عواملی است که باید برای تربیت کودک یا تربیت اجتماع از آن‏
    استفاده کرد یا نه ؟ جواب این است : بله ، ولی نه برای رشد دادن و
    پرورش استعدادها بلکه برای بازداشتن روح کودک یا روح بزرگسال در اجتماع‏
    از برخی طغیانها . یعنی عامل ترس عامل فرونشاندن است ، عامل رشد دادن و
    پرورش دادن استعدادهای عالی نیست ولی عامل جلوگیری  از رشد
    استعدادهای پست و پائین و عامل جلوگیری از طغیانها هست .

     بنابر این در مواقعی ، از عامل ترس باید استفاده کرد . در عین اینکه‏
    اما عامل ترس را عامل لازمی می‏دانیم. اما آن را عاملی رشد دهنده و پرورش دهنده نمی‏دانیم.

    شهید مطهری / تعلیم وتربیت ص 60


  • نظرات دیگران ( )
  • حقیقت توبه نویسنده: مرکز دوشنبه 85/7/17 ساعت 11:39 ص
  •  

    ماه رمضان است و ماه توبه . شهید مطهری هم در این زمینه حرف برا زدن زیاد داره . حرفهایی که شاید تا حالا نشنیدی یا کمتر شنیدی. سعی ما بر این است مطالب ناب ایشان را در این ماه به قلم بیاوریم . امید است مورد عنایت آن شهید بزرگوار و بینندگان واقع گردد.

    ایشان در کتاب ارزشمند آزادی معنوی می فرماید:

     

     

     

    اولین منزل سلوک به خداوند ، منزل توبه است .

    توبه یعنی چه ؟ ماهیت توبه از نظر روانی برای انسان چه حالتی است و

    از نظر معنوی برای انسان چه اثری دارد ؟ در نظر بسیاری از ما توبه یک‏

    امر بسیار ساده‏ای است ، هیچوقت به این فکر نیفتاده‏ایم که توبه را از نظر

    روانی تحلیل بکنیم . اساسا توبه یکی ازمشخصات انسان نسبت به حیوانات‏

    است ، یعنی انسان بسیاری ممیزات ومشخصات و کمالات و استعدادهای عالی‏

    دارد که هیچکدام از آنها در حیوانات وجود ندارد . یکی از این استعدادهای‏

    عالی در انسان ، همین مسئله توبه است . " توبه " بمعنی ومفهومی که‏

    انشاء الله برای شما شرح می‏دهم ، این نیست که ما لفظ استغفر الله ربی و

    اتوب الیه را به زبان جاری کنیم ، از مقوله لفظ نیست .

    توبه یک حالت‏ روانی و روحی و بلکه یک انقلاب روحی در انسان است که لفظ استغفر الله‏

    ربی و اتوب الیه بیان این حالت است ، نه خود حالت ، نه خود توبه ، مثل بسیاری از

    چیزهای دیگر که در آنها لفظ ، خودش ، آن حقیقت نیست بلکه مبین آن‏

    حقیقت است . اینکه ما روزی چندین بار می‏گوئیم استغفرالله ربی و اتوب‏

    الیه نباید خیال بکنیم که روزی چند بار توبه می‏کنیم . ما اگر روزی یک‏

    بار توبه واقعی بکنیم ، مسلما مراحل و منازلی از قرب به پروردگار را

    تحصیل می‏کنیم .

    ص 46


  • نظرات دیگران ( )
  • آخرین سخن نویسنده: مرکز یکشنبه 85/7/2 ساعت 9:56 ص
  •  

    یکی از گناهان ، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است . نماز
    نخواندن یک گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نماز را خفیف
    شمردن ، استخفاف کردن ، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است . پس از
    وفات امام صادق ( ع ) ابو بصیر آمد به ام حمیده تسلیتی عرض کند . ام‏
    حمیده گریست . ابوبصیر هم که کور بود گریست . بعد ام حمیده به ابوبصیر
    گفت : ابوبصیر ! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی ، جریان عجیبی رخ داد .
    امام در یک حالی فرو رفت که تقریبا حال غشوه‏ای بود . بعد چشمهایش را
    باز کرد و فرمود : تمام خویشان نزدیک مرا بگوئید بیایند بالای سر من حاضر
    شوند . ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم . وقتی همه جمع شدند
    ، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می‏کرد یک مرتب چشمش‏
    را باز کرد ، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت : « ان شفاعتنا لا
    تنال مستخفا بالصلوه » ( 1 ) هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک‏
    بشمارند ، نخواهد رسید
    . این را گفت و جان بجان آفرین تسلیم کرد .
    امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمی‏خوانند نمی‏رسد آن که‏
    تکلیفش خیلی روشن است ، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک می‏شمارند
    . یعنی چه نماز راسبک می‏شمارند ؟ یعنی وقتی و فرصت دارد ، می‏تواند نماز
    خوبی با آرامش بخواند ولی نمی‏خواند . نماز ظهور و عصر را تا نزدیک‏
    غروب نمی‏خواند ، نزدیک غروب که شد می‏رود یک وضوی سریعی میگیرد و بعد
    با عجله یک نمازی می‏خواند و فورا مهرش را می‏گذارد آنطرف ، نمازی که نه‏
    مقدمه دارد و نه مؤخره ، نه آرامش دارد و نه حضور قلب
    .
    _______________________________
    آزادی معنوی ص70


  • نظرات دیگران ( )
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ