ا
از نظر اسلام اصول عقائد ، اجتهادی است نه تقلیدی یعنی هر کسی با فکر خودش باید آنرا حل بکند . پس این ادل دلیل براینست که از نظر اسلام نه تنها فکر کردن در اصول دین جایز و آزاد است یعنی مانعی ندارد ، بلکه اصلا فکر کردن در اصول دین در یک حدودی که لااقل بفهمی خدایی داری و آن خدا یکی است ، پیغمبرانی داری ، قرآن که نازل شده از جانب خداست ، پیغمبر از جانب خداست ، عقلا بر تو واجب است [ میگوید ] اگر فکر نکرده اینها را بگویی من از تو نمی پذیرم .
از همین جا تفاوت اسلام و مسیحیت بالخصوص و حتی سایر ادیان روشن میشود .
در مسیحیت درست مطلب برعکس است یعنی اصول دین مسیحی ، ماورای عقل و فکر شناخته شده است اصطلاحی هم خودشان وضع کردند که اینجا قلمرو ایمان است نه قلمرو عقل
یعنی برای ایمان یک منطقه قائل شدند و برای عقل و فکر منطقه دیگر گفتند حساب عقل و فکر کردن یک حساب است ، حساب ایمان و تسلیم شدن ، حساب دیگری است تو میخواهی فکر کنی در قلمرو ایمان حق فکر کردن نداری قلمرو ایمان فقط قلمرو تسلیم است ، حق فکر کردن در اینجا نیست. ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا ؟
یکی اصول دین خودش را ، منطقه ممنوعه برای عقل و فکر اعلام میکند ، و دیگری نه تنها منطقه ممنوعه اعلام نمی کند ، بلکه منطقه لازم الورود اعلام میکند که عقل باید در این منطقه وارد بشود ، اگر وارد نشود من چیزی را نمی پذیرم این ، معنی آزادی تفکر است . بنابراین اگر کسی واقعا در این مسائل فکر کند ، آیا از نظر اسلام حق دارد ؟ مسلم حق دارد،لازم هم هست فکر کند آیا اگر کسی واقعا به فکرش از نظر منطقی یک چیزی میرسد درباب خدا ، در باب قیامت ، در باب نبوت ، فکر میکند و یک اشکال به ذهنش میرسد ، حق دارد این اشکال را به دیگران بگوید که برای من در این مسئله شبهه ای پیدا شده است ، بیائید این شبهه را برای من حل بکنید ؟ البته آزاد است ، اشکالش باید حل بشود سؤال کردن در مسائل اصول دین ، امر واجب و لازمی است از پیغمبر اکرم سؤال میکردند ، از علی ( ع ) سؤال میکردند ، از سایر ائمه اطهار سؤال میکردند ، زیاد هم سؤال میکردند و آنها هم جواب می دادند این کتابهای احتجاجاتی که ما داریم ( و غیر آنها ) نشان میدهد در زمینه اصول دین در
اسلام چقدر حق آزادی بیان و حق آزادی سؤال داده شده است . تا وقتی که انسان روحش روح تحقیق و کاوش است و انگیزه اش واقعا تحقیق و کاوش و فکر کردن است ، اسلام میگوید بیا فکر کن ، هر چه بیشتر فکر و سؤال بکنی ، هر چه بیشتر برایت شک پیدا شود ، در نهایت امر بیشتر به حقیقت میرسی بیشتر به واقیت میرسی این مسئله را ما مسئله فکر مینامیم .
___________________________________
پیرامون جمهوری اسلامی ص 95 و 96
از نظر اسلام اصول عقائد ، اجتهادی است نه تقلیدی یعنی هر کسی با فکر خودش باید آنرا حل بکند . پس این ادل دلیل براینست که از نظر اسلام نه تنها فکر کردن در اصول دین جایز و آزاد است یعنی مانعی ندارد ، بلکه اصلا فکر کردن در اصول دین در یک حدودی که لااقل بفهمی خدایی داری و آن خدا یکی است ، پیغمبرانی داری ، قرآن که نازل شده از جانب خداست ، پیغمبر از جانب خداست ، عقلا بر تو واجب است [ میگوید ] اگر فکر نکرده اینها را بگویی من از تو نمی پذیرم . از همین جا تفاوت اسلام و مسیحیت بالخصوص و حتی سایر ادیان روشن میشود .در مسیحیت درست مطلب برعکس است یعنی اصول دین مسیحی ، ماورای عقل و فکر شناخته شده است اصطلاحی هم خودشان وضع کردند که اینجا قلمرو ایمان است نه قلمرو عقل یعنی برای ایمان یک منطقه قائل شدند و برای عقل و فکر منطقه دیگر گفتند حساب عقل و فکر کردن یک حساب است ، حساب ایمان و تسلیم شدن ، حساب دیگری است تو میخواهی فکر کنی در قلمرو ایمان حق فکر کردن نداری قلمرو ایمان فقط قلمرو تسلیم است ، حق فکر کردن در اینجا نیست ببینید تفاوت ره از کجاست تا به کجا ؟
یکی اصول دین خودش را ، منطقه ممنوعه برای عقل و فکر اعلام میکند ، و دیگری نه تنها منطقه ممنوعه اعلام نمی کند ، بلکه منطقه لازم الورود اعلام میکند که عقل باید در این منطقه وارد بشود ، اگر وارد نشود من چیزی را نمی پذیرم این ، معنی آزادی تفکر است . بنابراین اگر کسی واقعا در این مسائل فکر کند ، آیا از نظر اسلام حق دارد ؟ مسلم حق دارد،لازم هم هست فکر کند آیا اگر کسی واقعا به فکرش از نظر منطقی یک چیزی میرسد درباب خدا ، در باب قیامت ، در باب نبوت ، فکر میکند و یک اشکال به ذهنش میرسد ، حق دارد این اشکال را به دیگران بگوید که برای من در این مسئله شبهه ای پیدا شده است ، بیائید این شبهه را برای من حل بکنید ؟ البته آزاد است ، اشکالش باید حل بشود سؤال کردن در مسائل اصول دین ، امر واجب و لازمی است از پیغمبر اکرم سؤال میکردند ، از علی ( ع ) سؤال میکردند ، از سایر ائمه اطهار سؤال میکردند ، زیاد هم سؤال میکردند و آنها هم جواب می دادند این کتابهای احتجاجاتی که ما داریم ( و غیر آنها ) نشان میدهد در زمینه اصول دین در اسلام چقدر حق آزادی بیان و حق آزادی سؤال داده شده است . تا وقتی که انسان روحش روح تحقیق و کاوش است و انگیزه اش واقعا تحقیق و کاوش و فکر کردن است ، اسلام میگوید بیا فکر کن ، هر چه بیشتر فکر و سؤال بکنی ، هر چه بیشتر برایت شک پیدا شود ، در نهایت امر بیشتر به حقیقت میرسی ، بیشتر به واقیت میرسی این مسئله را ما مسئله فکر مینامیم .
___________________________________
پیرامون جمهوری اسلامی ص 95 و 96
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|